شب شعر

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

من ز تاریکی شب می دیدمدست حسرت زده ی باران راتو ز تنهایی شب میگفتیمن ز باران غم خود را دیدممن ز چشمان غم آلوده ی تواشک باران دلم را دیدمتو مرا در ته شب می دیدیمن تو را روز خوش خوشبختیمن تو را سایه ی عشقی دیدماز درختی که خودش دنیا بودمن ز تاریکی شب می دیدممن و تو بی کس و تنها بودیمتو مرا دیدی و من با حسرتاز دل شب خیس و بی کس بودماز دل این شب باران رفتیمن ز تاریکی شب می دیدمدست امید مرا می بردیچشم رویای مرا می بردیتو ز تاریکی شبها رفتیمن ز تاریکی شب می دیدمرفتنت آتش دنیایم بود… شب شعر...ادامه مطلب
ما را در سایت شب شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mkeshtparvar بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:29